پر بازدیدترین
خبر های ورزشی
آمار سایت
امروز
-1
دیروز
-1
هفته
-1
ماه
-1
کل
-1
 
کد مطلب: 115148
آيا روايت امام صادق(ع) مخالف ولايت فقيه است؟
تاریخ انتشار : 1393/01/01
نمایش : 615

به گزارش پايگاه خبري تحليلي پيرغار، چرا دوستان گرامي فکر نکردند که شايد اين دسته از آيات و روايات مربوط به حکام جور و ظلم و شيفتگان قدرتي چون اوباما يا فراماسون يا صهيونيسم بين‌الملل است و زود آن را به ولايت فقيه مرتبط دانسته و دچار شبهه شده‌اند؟!

الف – البته که هر کسي حبّ رياست داشته باشد، هلاک مي‌گردد، چرا که دنيا فاني است؛ لذا نه مالي در آن باقي مي‌ماند، نه اولادي و نه رياستي. همه چيز ذاتاً هالک (نابود شدني) است، جز او و هر چه براي او باشد و از جمله حکم و حکومت است:

«وَلَا تَدْعُ مَعَ اللَّهِ إِلَهًا آخَرَ لَا إِلَهَ إِلَّا هُوَ کُلُّ شَيْءٍ هَالِکٌ إِلَّا وَجْهَهُ لَهُ الْحُکْمُ وَإِلَيْهِ تُرْجَعُونَ» (القصص، ??)

ترجمه: و با خدا معبودى ديگر مخوان خدايى جز او نيست جز ذات او همه چيز نابودشونده است فرمان از آن اوست و به سوى او بازگردانيده مى‏شويد.

ب - حبّ قدرت و رياست نيز در قياس با حب مال، حب شهوت، حب اولاد و …، از شديدترين محبت‌هاي نفساني است که در انسان وجود دارد که اگر وجود نداشت، انساني علاقمند به مقام خليفة الهي و قرب به مقام محمود نمي‌گرديد، پس اين کشش نيز بايد مانند ساير کشش‌ها کنترل شود تا به امر خدا و در راه خدا باشد، وگرنه هلاک کننده است، به ويژه آن که رياست دنيوي به جز از راه ظلم به ديگران به دست نمي‌آيد و دوام نمي‌يابد.

ج – پس وقتي بيان گرديد «حب رياست»، يعني محبتي مستقل و در عرض محبت الهي، نه محبتي در طول محبت الهي و به امر او و براي او. حب مال يا اولاد نيز چنين است.

آيا خداوند متعال (اليعاذ بالله) مسلمانان را امر به تنبلي، سستي، ذلت و بندگي ديگران کرده است يا دعوت به قيام براي قسط، دعوت به اجراي احکام الهي، دعوت به رشد و عزّت، دعوت به نظم در امور و …، و آيا تحقق اين اوامر بدون نظم حکومتي که لازمه‌اش رهبري است ممکن است؟!

د - آيا دوستان عزيز آيات مربوط به وجوب اجراي احکام فردي و اجتماعي خداوند متعال را نخوانده‌اند و از خود نپرسيده‌اند که بدون استقرار يک حکومت اسلامي که تابع فقه اسلام باشد، چگونه ممکن است که چنين احکامي به اجرا درآيد يا دست کم براي اجرايش تلاش شود؟ و آيا نپرسيده‌اند که در رأس يک حکومتي مبتني بر احکام و فقه اسلام، چه شخصيتي به جز يک فقيه مي‌تواند قرار گيرد؟

ه – حب رياست همان است که حضرت علي عليه‌السلام مي‌فرمايد: ارزش رياست و حکومت بر شما براي من از فضولات عطسه‌ي يک بز هم کمتر است. و البته مي‌افزايد: مگر آن که حقي را جاري کنم، جلوي ظلمي را بگيرم و … – يعني براي خدا و اجراي احکام خدا باشد.

پس اگر ايشان از حق حکومتي خود دفاع نمود، حکومت کرد و در همين راستا نيز ترور شد و به شهادت رسيد، «حب الله» است و نه «حب رياست».

و - در زمان امام علي، امام حسن، امام حسين و ساير ائمه عليهم‌السلام نيز شايع مي‌کردند که آنها حب رياست دارند، وگرنه چرا حکومت را به جباران نمي‌سپارند و بروند يک گوشه‌اي به عبادت بنشينند؟!

آيا يازده امام معصوم (ع) براي خداپرستي يا احکام طهارت مورد غضب حکام قرار گرفته و ترور شدند؟ يا آن که هميشه براي حکومت ظلم خطر و تهديد قلمداد مي‌شدند؟! آيا اين حبّ رياست است؟!

حبّ مال هم بد و محکوم به هلاکت و فناست. حال آيا دزد مي‌تواند بگويد که بگذار اموالت را ببريم و يا اصلاً خودت دو دستي تقديم کن و اگر در حفظ آن بکوشي يا از آن دفاع کني، معلوم است که حبّ مال داري؟! اين منطق ظالمين، دزدان و جباران است، نه منطق الهي و عقلاني.

ز – اجتهاد، فقاهت، قضاوت يک تکليف است و نه يک مقام که مجتهد حبّي به آن داشته باشد و يا نداشته باشد و اگر حبّي نفساني داشته باشد که به صورت خودکار از صيانت نفس، حفاظت دين، اطاعت امر مولا و عدالت که از شرايط اجتهاد، امامت و قضاوت است ساقط مي‌گردد. حتي نمي‌تواند امام جماعت باشد، چه رسد به امام امت.

ولايت فقيه نيز رياست دنيوي نيست. يک تکليف الهي است که به اهلش واجب مي‌گردد. همه فقها مکلف هستند که براي استقرار نظام حکومت الهي به پا خيزند و انجام تکليف کنند. اما رهبري همگان ممکن و مفيد به فايده نيست. لذا در يک ساختار حکومتي، عده‌اي کارشناس (فقيه) جمع مي‌شوند و از بين فقهاي موظف يکي را که داراي شرايط مناسب‌تري هست مي‌شناسند و از آن پس انجام اين امر بر آن فقيه تکليف و واجب مي‌شود. چه خودش مايل باشد يا نباشد و اگر نپذيرد در پيشگاه الهي مسئول و مأخوذ خواهد بود.

آيا به خاطر نداريم که در آن مجلس خبرگان، بيشترين مخالفت با اين تکليف از سوي شخص آيت الله خامنه‌اي صورت گرفت و دست آخر آيت الله حائري به ايشان گفت: پس از اين نتيجه‌گيري اين ديگر يک تکليف است؟ و آيا خود ايشان مکرر نفرمود: نمي‌خواستم بپذيرم، ولي حال که تکليف شد، با قوت اتخاذ مي‌کنم و از آن دفاع مي‌کنم؟

پس اولاً حب رياست هلاک کننده است – ثانياً مصداق آن حکام ظلم و جور هستند نه ائمه عليهم‌السلام و در همان امتداد ولي فقيه – ثالياً قيام براي استقرار نظام اسلامي و اجراي احکام بر همگان واجب است – رابعاً اجراي احکام الهي بدون برخورداري از حکومت اسلامي و مبتني بر فقه اسلام ممکن نيست – خامساً رأس حکومت فقاهتي بايد يک فقيه باشد – سادساً ولايت فقيه رياست نيست، يک تکليف است و شخص ولي فقيه نيز به زحمت مي‌افتد نه اين که به رياستي مي‌رسد.

منبع:بوتيا نيوز

 

 

 

 

 
 
 
ارسال کننده
ایمیل
متن
 
شهرستان فارسان در یک نگاه
شهرستان فارسان در يک نگاه

خبرنگار افتخاري
خبرنگار افتخاري

آخرین اخبار
اوقات شرعی
google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html google-site-verification=sPj_hjYMRDoKJmOQLGUNeid6DIg-zSG0-75uW2xncr8 google-site-verification: google054e38c35cf8130e.html